- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است در مـقـامـت دهـنـم بـسـته بـمـانـد بـهـتر نخـلها اشک تو را زیر نظـر داشتهاند رودهـا از جَـرَیـان تـو خـبـر داشـتـهانـد ابرها با کـرمت مـایـۀ رحـمـت شـدهانـد شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافـتـایـی شـدن و سـاقـی کــوثــر بـودن نـفـسـت عـطـر نـفـسهـای مـحـمـد دارد نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متـفـرّق شـده بـودیم که یـکدست شـدیم عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد اولین مرحلۀ عشق، پـریشان شدن است اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است در شـب قـدر بـه آوای جـلـی مـیگـویـد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای که جانم فـدای این جـانـان عـیـد مبعـث غـدیر را قـربـان هـمۀ حرف در هـمین آیـهست و نـبـی بـیـمـه کـرد ایـمـان را روی دسـتش گـرفت قـرآن را در دلش شـور و التهـاب افتاد به لب مرتضی چه لبخندیست حیدر و مصطفی چه پیوندیست دو دلاور دو دلــبــر دلــبــنــد حرفی از بخـشـش کـثـیر نبود بـهـر اسـلام یک امـیـر نـبـود گر نبی خـاتـم النـبـیـیـن اسـت علوی زادهام سرودم علیست رشته رشته به تار و پودم علیست مـثـل زهــرا شـده تـرانـۀ لـب زیـنـبـش ربـناست جان زینب جانِ جانـان ماست جان زینب میپـرم با دلم به عـشـق عـلی بـانـوی اعــظـم جـلـیــلـه مـدد حـضـرت مـریـم قـبـیـلـه مـدد صبر تو ذوالفـقـار برّان است چون دراز است پیش تو دستم چـشـم بر لطف دیگران بسـتم نام تـو ذکـر ربـنـای من است تو بهاری خـزان نخـواهی شد بـحـر آبی و دهـر مـاهـی شـد در کـنارت سـکـیـنه را داری
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد اسیـر عـشق او که بـنـده هـوی نمیشود بنده نشد هوائـیـش مگر اسـیر عشق شد فرشتگان قـرب حق از او مدد گرفتهاند چرا که جبرئیل هم دخیل پـیر عشق شد برای پـیـرو صـراط مـسـتـقـیـم تـا خـدا بزرگراه کربلا- نجـف مسـیر عـشق شد نوشـته روی لـوح سـیـنه تـمام شـیعـیان غدیر روز پُر غرور بینظـیر عشق شد شراب می چکد ز دفترم که امشب از شعف شده است نعره قلم علی علی نجف نجف شـدنـد بــنـده کـرامــتـش تــمـام جـودهـا رکـوع کـردهاند در بـرابـرش عـمـودها قیام کـرده کـعـبه پـای قـامـت قـیـامتـش که حُـب اوست عـلـت قـبـولی سجـودها وجود اوست روح دین، بگو به منکر علی قبول نیست سجده و رکـوع بی وجودها مگر به لطف مرتضی شویم عاقبت بخیر وگرنه شد ضرر بـدون او تـمام سـودها همانکه چـارچـوب دین بـنا شده بـنام او همانکه بغض و حُب اوست معنی حدودها علیست ناخـدای کـشـتی نجـات تا خـدا علیست بـدر حـق نمای لـیـلةالـمـبیتها شدند عرشیان و فرشیان خراب بادهاش جهان بنا شده فـقـط به پـاس خانوادهاش نمی شود نصیب هرکسی صراط مرتضی فقط حلال زاده میرسد به پای جادهاش هزار سال رفته از شب عروج، همچنان به گوش عرش میرسد صدای فوق العادهاش اگرچه یکه تاز شده به تخت شاهی جهان ندیده بر تنش کسی به جز لباس سادهاش نگاه ذوالفقار او بس است اینکه جان دهند سپـاهِ در مـقـابـل از سـواره و پـیـادهاش همانکه طفل او به یک نگاه مرده زنده کرد مسیح هـم نـفـس نـمیکـشـید بیارادهاش نشسته در جوار حق کسی که باعلی نشست هر آنکه گشت بنده علی شده خداپرست قسم به بغض بیسپر، قسم به آه ذوالفقار که بوده دین همیشه زیر دِین شاه ذوالفقار به غیر ثروت خدیجه زنده مانده دین حق به گـفـته نبی همـیشه در پـنـاه ذوالفـقـار کسی که عدل میچکد از آستین جبر او کشانده یک سپاه را به دادگـاه ذوالـفـقار سپاه ظلمتی که کرده است بین دست شمس میان ظهـر رؤیت هـلال مـاه ذوالـفـقـار هر آنکه شک کند فقط کمی به حق مرتضی به کفر محض میرسد ز دیدگاه ذوالفقار قسم بحق بهشت هم به این شعف نمیشود هیچ کجا برای من مثـل نجـف نمیشود
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
غـمها که به سر آمد آغـاز ظـفـرها شد الوعـده وفا! روز دندان به جگرها شد چشمان پیـمبر هم معـطـوف گذرها شد حـجّـاج رسـیـدنـد و پـایـان سفـرها شد وا کرده بـغـل برکه بر روی مسافـرها گـویا که خـدا داده سـوغـات به زائرها انقدر جهـاز آمد کوهی شد و بالا رفت چشمان همه سویش من باب تماشا رفت احـمد به فـراز آن هم شانه مـولا رفت موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت مـوقـوفۀ حـیـدر بود هر خط بـیـانـاتش یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست شمشـیر رسول الله کرار دلاور کیست انگـشـتر ایـمان را همواره نگـین بوده بر شانه من رفـته مـعـراج نشـین بوده یا رب به علی بوده یک عمر دعای من هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من جانم به علی بند است جان داده برای من بیواهمه در بـسـتر خوابـیده بجای من وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت بایـد به دل مـؤمن عـشـقی ازلـی بـاشد بر هر که امامـم من مأمـومِ عـلی باشد من میروم ای امت زیر نظرش باشید تنها نشود یک وقـت مثل سپـرش باشد روزی نرسد داغی روی جگرش باشید با آتش و با هیزم در پشت درش باشید روزی نـرسد باشـد در بین شـما تـنهـا در پیش نگـاه او سـیـلی بخـورد زهـرا کاری نکـنید از درد شـبها بـشود بیدار از درد کبودیها از زخم نوک مسمار زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار یثـرب برسد تا شام کـوچه برسد بازار یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب وای از اثر شـلاق وای از کـمر زینب
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
ما نـور دل از مركز خـورشید گرفتیم با مـهـر عـلـی جـلـوۀ تـوحـید گرفـتـیم عـطر عـلـوی زین گـل امـیـد گرفـتـیم با خـاطـرۀ عـیـد عـلـی عـیـد گـرفـتـیم از خّم غدیرش همه دم سرخوش و مستیم ما خـاك نـشـین ره او بـوده و هـسـتـیم تنها نه دلم زمزمه پـرداز غـدیـر است مرغان سحر را به لب آواز غدیر است عیسای نبی مات ز اعجاز غدیر است موسی همه جا حیرتش از راز غدیر است در وادی مـوعـود و در آن آیـنــۀ راز بـا حـكـم خـدا داد نـبـی بـر هـمـه آواز این نور خدائی كه مرا مهر منیر است سرچشمۀ جوشندهای از خیركثیر است محـبـوب ترین خلـق خداوند قـدیر است تنها همه جا اوست كه بر خلق امیر است ایـن است عـلـی آیـنـۀ قـدر و جـلالـت كردم به همه خـلـق من ابـلاغ رسالت ای مـردم آگـاه عـلـی رهـبر دین است مـولا به شما مـردم اسلام هـمین است برمكتب ایمان و شرف یار و معین است مهرش همه جا بهرشما حبل متین است هركس كه بود یار علی یار رسول است با مهر علی طاعت مخلوق قبول است این آیـنـه، تـوحـیـد نـشان است بـدانـید گـنـجـیـنۀ ایـمـان و امـان است بدانـیـد افـضل ز هـمه خلق جهـان است بدانید او گـلـشن سـرسـبز جـنـان است بدانید هركس كه جدا شد ز علی اهل جهیم است آگاه از این حرف خـداوند عـلـیم است اســلام جــز او قـافـلـه ســالار نــدارد دین غـیـرعـلی یـار و مـددكـار نـدارد هر كـس به ولای عـلـی اقـرار نـدارد بـا گـلـشن فـردوس سـر و كـار نـدارد سرچشمۀ عشق و شرف و نور غدیر است بیبهره ز مهرش به صف حشر فقیر است آن روز دل از زمزمه خاموش نمیشد غم با دل پُر شـوق هم آغـوش نمیشد امروز دل خلـق پـرُ از جـوش نمیشد گر خـاطـرۀ عـشـق فـرامـوش نمیشد افـسـوس كه پیـمانۀ پـیـمان بشكـسـتـند با غـصب خلافت به خلافت بنـشـستند با آنكه علی جان نبی و دم هستی است با آنـكـه دلش آیـنـۀ محـرم هستی است با آنكه شب و روز علی درغم هستی است مظلوم ترین رهبر این عالم هستی است گـفـتـند اگرچه به همه خلـق امیر است آغـاز غـریـبی عـلی روز غـدیـر است بنویس«وفائی»كه علی چشمۀ نوراست انـوار ولایش شجـر وادی طـور است او مظـهر الطاف خـداوند غـفـور است در حشر مرا مهر علی برگ عبور است جز او به صف حشر مرا هم نفسی نیست غیر از علی و آل علی دادرسی نیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اگـر چه رتـبـۀ او در غـدیـر معـنا شد ولی حـقـیـقـتِ این مـرد دیـر معنا شد قـسـم به معنیِ آیـاتِ "هَـلْ أَتى" با او هـمـیشه حـقِ یـتـیـم و اسـیـر معنا شد همین که دستِ علی در غدیر بالا رفت برای بـارِ نـخـسـتین "امیـر" معنا شد کسی مطابقِ هارون برای موسی بود برای حـضرتِ طـه وزیـر مـعـنـا شد کسی که وقتِ رکـوعِ نـماز میبخـشد فـقـط به دستِ علی دستگـیر معنا شد همان علی که ابرمردِ فتحِ خـیـبر بود همان که وقت نبردش "دلیر" معنا شد کتابِ فـضلِ عـلی قـرنها نوشته شده ولی حـقـیـقتِ این مـرد دیـر معـنا شد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اذکار تـسـبـیـح مـناجاتـم طرب داشت محراب گـویا نیت عرض ادب داشت شام سقـیفه مُرده و صبح غـدیـر است یکـتـا خـدا، یکـتـا عـلی، یکـتـا پیـمبر تکـلـیف را روشن نـمود آنجا پـیـمـبر اتـمـام حجّـت کرد با گمراه و بدخـواه از دشمنانش پست و بیبنـیادتر نیست از بـنـدۀ حـیـدر کـسـی آزادتـر نـیست اسـم علی حک شد به گردنـبـند زهرا بیبیست شخص فاطمه آقاست حیدر مـادر بـتـول و حضرت باباست حیدر هرکس که مهر حـیدر و زهـرا ندارد در خشکسال حسرتم باران دلم خواست من بیسر وسامانم و سامان دلم خواست شکرت همینکه سایهات را کم نکردی عالی نجف، اعلا نجف، والا نجف بود یکتا نجف، زیبا نجف، رویا نجف بود اذن پــیـاده رفـتــنـم را مـرتـضـی داد هر چند ما از سـیـنـه چاکـان شـمائـیم عـبد نجـف هسـتیم و لنگ کـربـلائـیـم آهـسـتـه آهـسـتـه بـنـی هـاشـم مـیآیـد بر روی لبها خنده هست و نیست ناله دارد به دور نـاقـههـا از نــور، هـالـه این کـاروانیهـا چـقـدر اطـفـال دارند آغوش گرم مادری با شیـر خوارهست تنـظـیـم لالائـیـش هم با گـاهـوارهست هم کاروان، خورشید و هم مهتاب دارد اینـجـا نـخـنـدیـدنـد بر چـشـم تـری هم اینجا نبـردنـد از کسی انگـشـتـری هم امـسـال شـاید یک مسـلـمـان آب آورد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
دل سپردیم به عشقش، چه اسیریم اسیر طیّب الله به این حـضرتِ دلـدارِ دلـیر «درِ» علم است و در از قلعۀ خیبر کنده پسرِ مرحب از این واقعه شد یک شبه پیر مینشستند دو زانو؛ پُرِ از شرمِ حضور مالکِ اشتر و مقداد، سر افکنده به زیر چشم در چشم شدن کارِ فقط فاطمه بود چونکه سخت است گذر کردن از این راه و مسیر هم هم آغوشِ یتیمان شد و هم در میدان همه گـفـتـند کسی آمـده با هـیبتِ شـیر ذوالفقارش شده یک لشکر و دستانِ خدا غضبُ الله نوشتهست به روی شمشیر علوی مذهـبمان کرده خدا روزِ الَست گفته این است برای همگان نِعمَ الامیر رفت تا هجده ذیالحجّه به پیغمبر گفت: جز علی هیچکسی را به خلافت نپذیر سندِ مـحـکـم آن آیۀ «ألـیـوم لکُم ...» منکرش را بنـشان و بگـو آرام بگـیر مُهر تأیـیدِ نـماز است فـقـط حبّ عـلی نام او اصلِ اذان است و رکوع و تکبیر از خوشِ حادثه بر ساحـت پیـشانیِ ما نام او حک شده! زیباست عجب این تقدیر نسل در نسل، یقـیناً به عـلی مُنـتَـسبیم شـجره نـامـۀ ما را بنـویـسـید غـدیـر!
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
ای آسـمان مُـبـلِّـغ عـشـق و کمال تو وِرد لب ملائکه خُـلـق و خـصال تو یا قـاهـِر العَـدُوِّ… وَ یا وٰالِـیَ الـوَلی شد مَظْهـَرُ العـجـائِب عـالَم خـیال تو بـُــردنــد انــبــیــاءِ الـهــی و اولــیــا حسرت به سجدههای تو و شور و حال تو شـرح قَـدَر به معـرکـههـا اقـتـدار تو شـأن نُــزول عـدلِ خـدا اعـتـدال تـو عینُ الیقین و حِصْنِ حَصین، فاتح المبین رویای اهل جنـةُ الاعـلیٰ وصـال تو پروانه هم در آتش عشق تو شعله خواست مـعـنا کـنـیـد واژۀ نِـعْـمَ الـنّـصیـر را نـوکـر شـدم خـدا بـشـنـاسـم امیـر را شکر خـدا که حُـبّ وصیّ نبی، علی بد مست میکند به خدا این حـقیر را دست خدایی و صفت دسـتگـیریات دارد هـوای طـفـل یـتـیم و فـقـیـر را اربـابـی و غـلام خـود آزاد میکـنـی جـان حسـن رها نکـنی این اسـیر را با دسـت خود پـیـالـۀ آبی درست کن تـا مَـزْمَـزَه کـنـیـم کـمی الـغـدیـر را عـلّامه هم غلام غـلامان حیدر است با هـر قـیـام تو شـده بـرپـا قـیـامـتـی در هر رکـوع تو شده دیـده کـرامتی تکـبیر تو بزرگی رب را نـشان دهد رفتی به سجده گفت خدا چه سعادتی وَالله در تـشـَـهُّــدِ بـی اَشـهــدِ عــلــی پـیـدا نـکـرده عـرش الـهـی دیـانـتـی بعد از سلام های نمازی که خواندهام گفتم هزار شـکـر که هـسـتم ولایـتی افـتــادم و بـلـنـد شـدم یـا عـلـی مــدد افـتـادنـَم بـرای مـن آورده نـعــمـتـی این اوج غربت است، منم یاور علی فـرمـانـدهـی کـُلِّ قـــُوا شـاه لافــتـیٰ شمشیر و شیر حضرت حق کیست؟!مرتضی یار و وصی حضرت ختم رسل علیست سـردار بدر و خیبر عـلمـدارِ ماسـوا حرف علیست قول نبی وَحی کردگار حیدر قَسیم نار و جنان است در جزا یا مرتضی تپـشْ تپـشِ قـلـب فـاطمه ذکـر لـب کـریـم حـرم شــور نـیـنـوا شاهـنـشَه غـدیر حسـابم کـنـد اگر… دل میشود مُـحـرّمـی و نـذر کـربلا سـیـنه زن حسـین توأم شاه لـو کـَشَف
: امتیاز
|
رباعی های عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
جبریل مکرر این صـلا را سـر داد بـلّـغ، بـلّـغ… نـدا بـه پـیـغـمـبـر داد ********************** چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قـرآن مجـسـم، به روی سـینه گرفت ********************** آن روز که خم، به دست دو دریا رفت فـردوس به خاکبوسی صحرا رفت ********************** خـورشـید طلـوع کرده از لـبخـندش نور است و هزار رشته در پیوندش ********************** در آیـنه مهـر و مه، شـکـوفایی کرد دسـتـان عـلـی، بـلــنـد بــالایـی کـرد ********************** بتخانۀ شرک را شکستی ای دست بر خـندق جهـل، راه بستی ای دست ********************** «والـعـصر» که آیه آیۀ آن به عـلی میخورد قسم، به دین به قرآن به علی ********************** در ســجــدۀ شـکـر آفــتــاب افــتـاده جـــای قـــدم ابـــوتـــراب افـــتـــاده ********************** سرچـشمۀ روشن حیات است غـدیر عـطر ملکـوت صلوات است غـدیر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
عهدی شکسته شد غم آن ماجرا که هست مَن کنتُ را غدیر نخواندی، منا که هست بعد ازخدا بزرگ همه ماسوا که هست ناد عـلی بـخـوان و بگو یکـصدا عـلی فـریـاد کن به مـأذنـه، حـیّ عـلی عـلی یک یا علیاست فاصله از عشق تا علی یوسف! چه غم زمکر زنان، باش با علی هم مبـتـدای عـاشـقی ماست هـم خـبـر در کـوچهاش یـتـیـم و اسـیرند رهگذر گفتی عـلی خـداست نه آئـیـنۀ خـداست پس هرچه از بزرگی او دم زنم رواست نقّاش، حیدر است که عالم منقّش است مهرش حلول کرد به جان و دلم نشست تاریخ را سپـرد به ما، رفت مصـطفی قرآن ورق ورق شد و عترت جدا جدا زهرا نفس کشید که جان داشت از علی فـریاد اگر کـشیـد زبان داشت از علی
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
عـلی بر ماسِـوا، نِـعـمَ الاَمیـر است که ذکرش؛ منـبعِ خـیـرِ کـثـیر است به جِد…هـر دانۀ تـسـبـیـحم امـشب به ذکرِ یا عـلی؛ نِعـمَ الـنَصیر است نـگـاه کـعـبه امشـب غـرق حـیـرت دعـا امشب چه ناب و دلپـذیر است چـو باشـد ذکـر او خَـیـرُ العـبـادات سـعـادت، با عـلی معـنا پـذیـر است امــیــر و قــافــلــهسـالار هــسـتــی به غـایت پادشـاهی بس دلـیـر است نـگــاه قــدســتـیــانِ عــرشِ اعـــلا برابر با نگاهـش سـر به زیر است هــزاران کـهــکـشـان راه شـیــری بـه دامِ زلـف مـوّاجـش اسـیـر است خــدا نَــبْــوَد، ولـی ذاتــاً وجــودش شبـیه حضرت حـق بی نظـیـر است بخوان از مأذنه”حَیّ عَلی العـشـق” که بی نامش اذان، جهلی کبیر است “قــسـیــم الـنّـار و الجَـنَّـة “عـلـی و همان، مصداقِ بر حـقِّ غـدیر است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
درست وقت اذان بود؛ وحـی نازل شد که دین حضرت خورشید تازه کامل شد به لطف حضرت خورشید جان تازه گرفت دلی که پـای نفـسهـای آسـمان دل شد شکست ظرف بُلـورین ظلمت شب را نگـاه صبح؛ وَ فـرمود ظـلـم باطـل شد هـنـوز دیـن خــداونـد در تـلاطـم بـود که ذوالـفـقـار عـلی آمـد و حـمـایل شد و تیغ حضرت حیدر به خلق ثابت کرد که لحظه های زمین خوردن اراذل شد قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم» خلاصه؛ حضرت خورشید میزند فریاد غدیر خـم پس از امروز شد عـلی آباد نسیم، راه خودش را به زلف او کج کرد اگر که عطر علی پخش میشود در باد و مـادر تو خـودش بارها شهـادت داد فـقط تویی که شدی شیر مرد مادر زاد همیشه حضرت صدیـقـه یاعـلی گـفته اگر که نام تو پـیچـیـده است بـین بـلاد تو بـا خـدا و خـدا نـیـز با تو میمـانـد که با تو حضرت جبریل دست بیعت داد قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم» از آسـمـان خـبـر از زلـف یـار میآید که پـا بـه پـای عـلـی اعـتـبـار مـیآیـد همیشه حضرت زهرا کنار حیدر هست که در کـنـار طـلا هـم عـیـار؛ میآیـد میان این همه عاشق که مرتضی دارد چـقـدر نــام تـو مـیـثـم بـه دار مـیآیـد قـسم به ناد عـلی و به لافـتی که فـقـط به دستهـای عـلـی ذوالـفـقـار مـیآیـد برای عرض ارادت به همسرش زهرا هـمـیـشـه حــیـدر دلـدل سـوار مـیآیـد قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم»
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
به او دادند کشتی را که در آن ناخدا باشد در این دنیای خـاکی او تجـلیّ خدا باشد خدا بود و نبی بود و بنا شد حضرت خاتم نه در روی زمین بلکه امیر ماسوا باشد اگر چه اشـرف کـل خلایق بوده از اول به بعثت میرسد وقتی که حرفش مرتضی باشد چهل قرن است پیغمبر به لب ذکر علی دارد نبی حق داشت با آیـات قـرآن آشنا باشد علی شد نفس پیغمبر علی شد جانشین او بنا بود از همه عالم حساب او جدا باشد پیمبر با علی هر دو یکی هستند در باطن اگر یا مصطفی گوئی همان یا مرتضی باشد برای بت شکستن شد رکابش دوش پیغمبر نمیفهمد کسی هرگز مقامش تا کجا باشد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
کسی نـیـامـده او را عـلـی جـواب کـند علی به سمت گدایان خودش شتاب کند کسی که خـادمـش حـیـدر حـسـاب کـند بـه آسـمــان رود و کــار آفــتـاب کـنـد علی فقط که علی نیست، چارده نور است از او جدا شدن از هفت پشت ما دور است بــرای دایــرۀ شــاعــران بـیتــکــرار شده ست خطبۀ بینقـطه، نقـطۀ پرگار در اولین خـم زلفـش اسیـر شد عـطـار هزار شاعر مضمون سرا هزاران بار خیال وصف علی را قلم به دست شدند شراب عشق علی را نخورده مست شدند علی، علیست و زهرا شناسنامۀ اوست شروع او حسن است و حسین ادامۀ اوست صفات خاص ملائک صفات عامۀ اوست من از خودم که نمیگویم، این چکامۀ اوست برای او و خدا، دل، شریک قایل نیست میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست که گفته روی زمین قرنهاست گم شدهایم؟ نه! ما مجـاور کوی صد و دهم شدهایم مسـافـر نـجـف و کـربـلا و قـم شـدهایم مُـبَـلِّـغ جـریـان غــدیــر خــم شــدهایــم غـدیر از نظر شیـعه عـید الاعیاد است خدا ولایت خود را به شیعیان داده ست به هر که عاشق او شد اسیـر میگویند به دستهای عـلـی دسـتگـیر میگـویند و اهل عرش، عـلـی را امیـر میگویند هـنوز جن و مـلک از غـدیـر میگویند جماعت این دو سه خط را ولی نمیفهمند که چیزی از درجات عـلی نمیفـهـمند عـلی که بود؟ نه میدانـم و نه میدانی مُحب او چه عـرب باشد و چه ایـرانی چه آشـکـار سـلامـش کـند چه پنـهـانی چه در سلامت کـامل چه در پریـشانی جواب میشـنود از عـلی: سلامٌ عـلیک اگر مـریـد مـرامش شدی بـگـو لـبـیک به پاست تیر و علی روی پاست وقت نماز نماز اوست زکات و گداست غرق نیاز دهان کعبه از این کـارهای او شده باز که در نهـایـت ایجـاز میکـند اعـجـاز؟ به جز علی، که هر انگشت او هنرمند است برای او در خیـبر به تار مو بـند است اگـر که دشـمن او تـیـغ را غـلاف کـند علی که جنگ ندارد، چرا مصاف کند؟ عـمر به خوبی او باید اعـتراف کـند؟! رواست کعبه نجـف را اگر طواف کند کجا شبـیـه به نهـج البـلاغه آمده است؟ کتابهای جهان را کسی ورق زده است؟ ستارهای ست برای خـودش ابـوریحان ولـی کـنـار عـلـی میشـود ابـوحـیـران که گـفته نام عـلی نیست داخل قـرآن؟! هزار بار بـخـوان از شـروع تا پـایـان قـسـم بـه نـقـطـۀ زیـریـن بـاء بـسـم الله عـلی ست معنی قـرآن، سخن کنم کوتاه ستاره روزنی از وصلۀ عبای علیست روایت است سماوات زیر پای علیست به عرش رفته محمد، پی خدای علیست به نقل قول، صدای خدا صدای علیست قرار شعر بر این شد سخن شود کوتاه چه “یا علی” بنویسم چه “فی امان الله”
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در محفـلی که نام تو باشد گـناه نیست غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست در مکتب تو بحث سفـید و سیاه نیست حالم بدون یاد نجـف رو به راه نیست توصیف قدر و منزلتت کار هرکه نیست دریـایی و وجـود تو مانند برکه نیست نامت به زیر سلـطه کـشـیده لغـات را در شیـشه کرده خون رقـیق دوات را بـر هـم زده نــظـام هـمـه کـائـنات را میخواهم از دو دست تو برگ برات را لطفت زیاد و خواهـش دستان ما زیاد مـا کـم ارادتــیـم و مــرام شـمـا زیــاد دست غـزل به مرز کـمـالت نمیرسد قــدّ قــلـم بـه اوج جـلالـت نــمـیرسـد صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد بیچاره هر کسی به وصالت نمیرسـد قولِ فـمن یَـمت یـرنیات بـعـید نیست جز دیدنت به وقـت وفـاتم امیـد نیست بـاید نـوشت نـام تو را با دوات عـشق زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق پنهان شده به سایۀ عشق تو ذات عشق پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق با تو مشخـص است مسیر درستمان جـانـم فـدای نـام ” امــام” نـخـستمـان دنـیـا شـبـیه نـقـطـه ای بیـن کـتـاب تو مانده نگاه چرخ و فـلک بر جـناب تو جـز فـاطـمه نـبـوده کسی بـازتـاب تو صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو از تو تمام خـلـق بگـویـند هم کم است آئـیـنه دار جـلـوۀ پاک تو فـاطمه است تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست عیدی شبیه عـید سعید "غـدیـر" نیست هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست بیراهه رفته است به پایش ثبات نیست راهی به غیر راه تو راه نجات نیست پـیـدا نمیشـود احـدی بـرتـر از عـلـی آقـاتـر و عـزیـزتـر و بـهـتـر از عـلی در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی صدها هـزار مرتبه پیـمـبر تر از عـلی تعریف کرده ست چنان و چنین علیست با امـر حق برای نبی جانشین علیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
تا قافیۀ شعر امیر است و غـدیر است برخیز که هنگـام مراعاتُ نظیر است الـیـوم که أکـمـلـتُ لــکـم دیـنـکـم آمـد تا عـرش فراخوان تماشای امیر است افـطــار در خــانــۀ مــولا بــنـشــیـنـد هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است بــر طـبـل بـکـوبـیـد نــقـاره بـنـوازید آواز بخـوانـید که بی مایه فـطیر است مَن ماتَ عـلی حُبّ عـلی مـاتَ شهـیدا آنانکه نُـمـردند بـمیـرند که دیر است! این شیـهـۀ اسبـان ظـهور است میآید هنگامۀ ما یَستوِی الاعمی وَ بصیر است میچرخم و میرقصم و تقصیر خودم نیست این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم کار بنای سایه بانها با عمار و سلمان و ابوذر بود زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمیشد باد راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود «الیوم اکملت لکم دینی» « من کنت مولاه علی مولاه» بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوشها کر بود آنها که میدیدند میخواندند از چشم پیغمبر مرادش را آنها که نشنیدند میدیدند در دست او دست برادر بود هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست غدیر خم نه مدینه، که دشت کرببلاست غـدیـر نـقـطۀ انجام یک رسالـت سبز خـروش حنجـرۀ سرخ سیدالـشهداست فـرازهای بـلـنـد صحـیـفـۀ عشق است که تا همیشۀ تاریخ شیعه پا بر جاست اگر که جاری فیض است و جوش چشمۀ نور غـدیـر، نـقـطۀ آغاز غـربت دریـاست مـگـر نـه ایـنـکـه یـدالله فَـوقَ اَیـدیـهِـم فراز دست محمّد مگر نه دست خداست مگر نه اینکه صلا زد به امر اَکـمَلتُ و گفت هر که من او را ولی علی مولاست علی در آیـنـۀ ذات نـور لـم یـزلیست اگرچه حّی علی نیست، عالی اعلاست ز بَعد آنهمه بیعت که بسته شد در خُم هنوز از چه پس از قرنها علی تنهاست بدا به پنجرههایی که بسته سمت حضور خوشا به آینههائی که غرق نور ولاست سـقـیـفـه لـکۀ ننگ است در دل تاریخ غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
دستی به هم زدند و غدیر آفریده شد اصلا عـلی از اول امیـر آفریده شد جبریل از زبان خدا گفت: مصطفی از ابـتـدا بـرای غـدیـر آفـریـده شـد یک روز ریخت قطرهای از هیبت علی در قـالبی حماسی و شیر آفریده شد بیرون کشید روز ازل از دلش نخی خیاط چیره دست و حریر آفریده شد لب را ز هم گشود و سخن از بهار شد پلکی به هم نهاد و کویر آفریده شد ساقی کوثر است که از دست او نبی جامی گرفت و خیر کثیر آفریده شد اول خـدا نشاند عـلی را کـنار خود دیگر هرآنچه بود به زیر آفریده شد دل بُرد از خدا به نگاهی دم نخست اینگونه شد که عشق اسیر آفریده شد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
میدهد کعبه نشانـی قـبلۀ دیگر علیست سجده کن پروردگاری را که مایل بر علیست در حیاطِ صحنِ او خورده است خِضر آبِ حیات سُرمه کن خاکِ نجف را چشمۀ کوثر علیست نـقـطۀ آغازِ بســم الله حـرفِ آخــر است آمده قرآن بگــوید اول و آخــر علیست نیست نامش در نماز امّا اگر دقّـت کنیم بعدِ الله آنکه نامش میشود اکبر علیست فرق بسیار است بینِ یارِ جبـر و اختیار خوب میداند حَرا همراهِ پیغمبر علیست سنگ گر محکم بکوبد کُفر باکی نیست چون سنگ روی سنگ این آیینه را سنگر علیست ختم خواهد شد به ده خط معجزاتِ انبیاء آنکه نامش هم نمیگنجد به صد دفتر علیست دست روی دست بسیار است امّا در غدیر آنکه دستش رفت روی دستِ پیغمبر علیست آیت اللهی که خلق الله را از روی لطف در رکوعِ خویش میبخشید انگشتر علیست شمعِ سوزانی که فکرِ شمعِ بیت المال بود محشری که ترس دارد در دل از محشر علیست کهنه پوشی که غلامِ تازهاش پوشیده است جامهای از جامۀ مولای خود بهتر علیست مــرد نشناســان مُریدِ مالکِ اشـتر شدند غافل از آنکه مُرادِ مالکِ اشتر علیست خـاکِ پــای دُلـدل ش هم نیســتم امّـا دِلم شورِ شیرینی که دارد تا ابد در سر علیست خَم نخواهم شد به غیر از سجده بر ایوان طلا میپرستم آن خدایی را که سرتاسر علیست
: امتیاز
|